تقویت استراتژی خاصی از ایمنی نیروی کار می تواند باعث صرفه جویی در منابع شرکت ها شده، حفظ کارکنان را افزایش دهد و جریان کاری کارآمدتری به وجود آورد.

محدود کردن خطر، چیزی فراتر از صرف ذهنیتی است که یک شرکت با آن فعالیت های خود را پیش می برد. حتی اگر همه افراد، ایمنی را در اولویت قرار دهند، باید پروتکل ها و رویه هایی وجود داشته باشد که همه برای دستیابی به هماهنگی از آن تبعیت کنند. تعیین این پروتکل ها مستلزم برنامه ریزی دقیق است و نمی تواند به همین جا متوقف شود؛ در غیر این صورت، چنین تلاش هایی بیهوده خواهد بود.

جزئیات استراتژی شما، چه برگرفته از سیاست ها باشد و چه از تکنولوژی، باید فرهنگی از ایمنی به وجود آورد که کارکنان مو به مو آن را اجرا کنند.

یک فرهنگی ایمنی که به خوبی اجرا شده باشد، نه تنها بهروزی کارکنان را تضمین می کند بلکه مانع از اختلال و تاخیر می شود و در منابع مالی شرکت ها صرفه جویی می کند.

اجازه دهید از دید زنجیره تامین، نگاهی به فرهنگ ایمنی داشته باشیم.

 

بهره وری باعث افزایش سرعت تولید می گردد

سرعت، اغلب تلاشی کوته بینانه برای صرفه جویی در زمان است. در صورتی که سرعت، اولویت تاسیسات تولیدی باشد، کارکنان ممکن است به خوبی از پروتکل خاموش کردن دستگاه ها قبل از رفتن به دستشویی پیروی نکنند. فرایند خاموش و روشن کردن مجدد برای یک دستگاه ممکن است زمان بر باشد، اما اگر حادثه ای برای یک دستگاه روشن بدون متصدی رخ دهد، پیامدهای آن می تواند دربردارنده جراحات جدی باشد که به توقف تولید جهت تحقیقات OSHA منجر خواهد شد.

ولی بهره وری، در رابطه با به حداقل رساندن آن نوع اختلالات جهت تولید بیشتر طی زمان است. بهره وری ریشه در فرهنگ ایمنی روشن و مفهوم دارد. در صورتی که همان تاسیسات، برخی موارد راهنمای بصری مثل تابلوها یا ویدئوهایی داشته باشد که در اولویت قرار داشتن محیط کاری ایمن را تقویت نمایند، کارکنان می دانند که خطر واقعی، فقدان سرعت نیست بلکه روشن رها کردن دستگاه ها در زمان های عدم حضور است. وقتی رهبری شرکت به روشنی اولویت های ایمنی و بهره وری را بیان کرده و در قبال رعایت آن ها پاداش دهد، کارکنان جدی تر، پربار تر و وفادارتر خواهند بود.

 

تکنولوژی می تواند به ترابری کمک کند

فقدان تعهد به ایمنی به چرخه ای اهریمنی از حوادث و افزایش هزینه ها منجر می شود. محیط های کاری غیرایمن هزینه های سنگین بیمه را در پی دارند، که به شکل منفی بر حاشیه سود اثر می گذارد. وقتی حاشیه سود پایین باشد، شرکت ها گاهی سعی می کنند برخی کار ها را با کم و کاست پیش ببرند، و چرخه ای را به وجود می آورند که به حوادث بیشتر و درخواست های بیمه بیشتر منجر می شود.

شرکت ها می توانند این چرخه را با استفاده از ابزارهای مدیریت خطر متوقف نمایند. این ابزارها داده هایی ارائه می کنند که فرهنگ ایمنی را تقویت می نماید. برای مثال، یک شرکت ترابری کامیونی می تواند سرعت و عادات استراحت را مورد نظارت قرار دهد یا ابزارهایی در میان محموله ها نصب نماید تا کالاها را مورد نظارت قرار داده و بررسی کند آیا چیزی از آن ها دزدیده می شود و در صورت صحت داشتن چنین موردی، به سرعت با نیروهای انتظامی تماس بگیرد.

شرکت ها باید از این داده ها برای ایجاد محیط کاری ایمن تر استفاده کنند و از فرهنگ ایمنی خود در مذاکرات با شرکت های بیمه برای به دست آوردن شرایط بیمه مطلوب تر بهره گیرند.

 

مشارکت دادن مصرف کنندگان باعث بهبود تصویر شرکت شده و استمرار کسب و کار را در پی دارد

بهبود خط مبنای شرکت برای عملی شدن فرهنگ ایمنی کافی نیست. کارکنان باید این مفاهیم را بپذیرند و چنین چیزی مستلزم تعهد بالا-به-پایین در شرکت است.

کارکنان، اولین و بهترین خط دفاعی در برابر حوادث ایمنی هستند، که همیشه به نوعی کسب و کار را مختل می کنند. در حالی که یک حادثه ممکن است به پرداخت از سوی بیمه منجر شود و تاثیر مالی زیادی نداشته باشد، اما سایر حوادث پرهزینه تر خواهند بود. برای مثال، یک فروشنده ممکن است تصمیم بگیرد شریک جدیدی بیابد چرا که حس می کند کسب و کار شما به شکلی غیرایمن فعالیت می کند.

توجه داشتن به ایمنی باعث حفاظت از آوازه کسب و کار شده و هزینه های غیرضروری را کاهش می دهد. برای مثال، یک خواربار فروشی را در نظر بگیرید که دارای کف ضد-لغزش و کارکنان آموزش دیده ای است که به سرعت موارد لغزندگی کف را مورد توجه قرار می دهند. این مسئله ممکن است مورد توجه قرار نگیرد اما بی نهایت ارزشمند است. خشک کردن سریع خیسی کف مانع از سر خوردن، زمین خوردن و جراحت مشتریان می شود.

در موارد بسیاری، صاحبان کسب و کار، در حالت انفعالی اقدام به رعایت فرهنگ ایمنی می کنند زیرا ضربه مالی ناشی از هزینه های حقوقی یا تضعیف آوازه کسب و کار خود را مشاهده کرده اند و نمی خواهند چنین مسائلی مجددا رخ دهد اما صاحبان کسب و کارهایی که در این زمینه حالت فعال دارند، از همان ابتدا فرهنگ ایمنی را شکل می دهند و مانع از آن گونه حوادث می شوند.

وقتی شرکت ها ایمنی را به عنوان بخشی از فرهنگ خود تقویت می نمایند، منافع در کل فعالیت های کسب و کار و زنجیره تامین جاری می شود. کارکنان محتاط هستند، محصولات و خدماتی که تولید می کنید، مطمئن هستند و زنجیره تامین به شکلی کارآمد و با کمترین اختلال کار می کند.